تا حالا فکر کردهاید که چرا ما در سینمایمان قهرمانهای زیادی نداریم؟ آیا میدانستید که این هم به ضعف ما در طرح فیلم برمیگردد؟
طرح فیلم باید آغاز، میانه و پایان داشته باشد. در آغاز با «پیچیدگی» و در میانه با «بحران» مواجهیم و در پایان به «راه حل» میرسیم. اگر پیچیدگیهای آغاز آن قدر خوب باشد که مخاطب را در میانه با بحرانی مواجه کند که نداند چگونه میتوان از این بحران بیرون بیاید، آن وقت قهرمان واقعاً قهرمان میشود. مثلاً در جایی که همه شهر دارند نابود میشوند و هیچکس راه فراری ندارد، قهرمانی مثل سوپرمن یا مرد عنکبوتی میآید و همه را نجات میدهد.
البته یادمان باشد که سوپرمن و مرد عنکبوتی ابرقهرمان هستند و با تواناییهای فراانسانی در فیلمها نقشآفرینی میکنند. اما واقعیت این است که «قهرمانان معمولی» به مراتب بهتر از «ابرقهرمانان» هستند. چون اینها درست مثل ما هستند و کاری میکنند که به فکر ما هم نمیرسید.
این که قهرمانان دفاع مقدس ما خیلی تنومند و با سلاحهای ویژه نیستند، شاید به همین دلیل است.
طرحهای قهرمانساز در سینما