1⃣ - خدا بد نده
این کلام اهانت به پروردگار است. زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده:
« هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیۂ خدا و هیچ بدی بشما نمیرسد مگر از ناحیۂ خودتان(که بخاطر اَعمالتان است)»
2⃣ - عیسی به دین خود، موسی به دین خود
این جمله معنای صحیحی ندارد. زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همۂ آنها مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت میکردند و عقیدۂ یکسانی داشتند.
3⃣ - ولش کردی به اَمان خدا
این حرف کفر آمیز است. زیرا اگر کسی مال یا فرزندِ خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست. بهتر است بجای این کلام گفته شود:
“ولش کردی به حال خودش”
پس بدبخت شد رفت.
4⃣ - انسان جایز الخطاست
این حرف نیز غلط است، زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست. بهتر است بگوییم انسان “ممکنُ الخطا” ست. یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان، توبه کنندگان هستند.
موضوع: "بدون موضوع"
1️⃣ نگاه 2️⃣ سكوت 3️⃣ سخن
1️⃣ هر نگاهى كه پندى در آن گرفته نشود،
فراموشى است.
2️⃣ هر سكوتى كه انديشه اى در آن نباشد، غفلت است.
3️⃣ هر سخنى كه ذكرى در آن نباشد، بيهوده است.
خوشا بحال كسى كه:
نگاه او پند، سكوت او انديشه و سخن او ذكر باشد،
بسیجی فلسفه نخواند اما فیلسوفانه جنگید، استاد عرفانش را اگر از نزدیک ندید اما در سلوک، چنان ، پا جای پای او گذارد و با چنان طمأنینهای این راه را رفت که استاد فرمود: این بچهها ملائکة الله هستند که از چلهنشینان، پیش افتادند و من به آنان حسرت میخورم، من احساس حقارت میکنم.
بسیجی را “فناتیک"، “بی ترمز” ، “خوابگرد ” ، “آموزش ندیده ” و … نامیدند و او را آن چنانکه بود ننامیدند. مردانی که بزرگترین هنرشان در این عالم، بندگی بود و وصیت میکردند بر سنگ گورشان بنویسیم: “زندگی بی بندگی، شرمندگی است".
آیا این جمله را بر سر در ادارات دولتی و دادگستریها و مجلس و دانشگاهها نوشتید؟ چرا نمینویسید؟ بسیجی مأمور به نتیجه مادی و چشم پر کن نبود و این را خوب دانست و آنکه مأمور به تکلیف است، در این عالم چه باک دارد که پیروز میشود یا نمیشود؟ پیروزی و شکست در قاموس مردان خدا، کلماتی بیش نیستند، چه تنها یک پیروزی حقیقی در این عالم هست و آن ادای تکلیف است که همانا رعایت حق خدا و حق مردم است. مابقی کمی دخل و تصرف در کره زمین است که بهزودی با خاکستر زمان و گردوخاک تاریخ، محوشده و خواهد شد. دنیا نمیماند و بهار و پاییزانش، معجّل است.
ذات “میرا ” با ذات “مانا ” فرق دارد؛ این را چه وقت میخواهید بفهمید ای غیر بسیجیهای عالم؟ چه وقت؟ ما جنگ را بردیم اما هیهات اگر هدف ما، بردن جنگ بود؟ پیروزی، کوچکتر از آن است که به ما انگیزه دهد، چنانچه شکست نیز حقیرتر از آن است که ما را از چیزی توبه دهد.
چنانچه زندگی، بیچیزتر از آن است که بندگان خدا را محافظهکار و خودخواه بار بیاورد و نیز مرگ، زیباتر و معنیدارتر از آنکه ما را از انجام یک تکلیف (جهانی یا فردی) پشیمان کند.
بسیجی راه خدای را یافته است و این راه را تا آخر خواهد رفت. تا روزی که ملکالموت سلاماللهعلیه، با شیشه عِطر سرخ شهادت به میهمانیاش بیاید.
او بار این عشق بزرگ را در نیمهراه بر زمین نخواهد گذاشت. او برای ولایتفقیه که ولایت محبت و عدالت و برادری است جنگیده و برای ولایتفقیه نیز خواهد مرد.
اگر معلم، مجموعهای از بایدها و نبایدهای اخلاقی را به شاگرد گوشزد کند، یا فهرستی از کارهای خوب و بد را به او بیاموزد، کار چندانی نکرده است؛ اما اگر روشی در پیش بگیرد که شاگرد در عمل، به خوبی و بدی کارها و صفات پی ببرد و خودش به نتیجه برسد، این یک کار تربیتی است. مثلاً اگر در مورد زشتی دروغ و تقلب در امتحان، روشی داشته باشد که شاگرد، خودش به پیامدهای سوء دروغ یا زیانهای تقلب پی ببرد، تأثیر این در رفتار دانشآموز، عمیقتر و پایدارتر خواهد بود.
زن مًشّاطه «آرایشگر»، سر دختر فرعون را خواست شانه كند، در هنگام شروع گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم».
دختر فرعون چنین عبارتی به گوشش نخورده بود، گفت:
این كلمه چیست؟
زن مشّاطه گفت:
حقیقت این است كه پدر تو آدم متقلّب و حقّهبازی است كه ادّعای خدائی میكند؛ خدا حقیقت دیگری است، خدا آن است كه موسی (ع) میگوید.
كم كم خبر به نزد فرعون بردند.
در تاریخ آمده است كه این زن را با چهار فرزندش آوردند، گفتند: در میان مردم اگر از عقایدت دست برداری، رهایت میكنیم.
گفت: دست نمیكشم، احداً، احداً، احداً، خدا، خدای موسی است و فرعون دورغ میگوید.
آتشی را برافروخته، و دستور دادند تا فرزندانش را یكی یكی در آتش بیفكنند، با این حال او باز میگفت: احداً، احداً، احداً.
تا آنكه نوبت به طفل شیر خوارش نیز رسیده و در آن حال دادن فرزند در راه خدا برایش مشكل شد، كودك فریاد زد:
مادر جان چرا برایت مشكل است؟ احداً، احداً، احداً.
آنگاه مادر و كودك را با هم در آتش انداختند. در دم آخر وصیّتی كرد و گفت:
دلم میخواهد خاكستر من و فرزندانم را در یك مكان دفن كنید، در آن لحظات هم، عاطفهاش جلوهگر بود، امّا باز هم فریا میكرد: احداً، احداً، احداً.
پیامبر اكرم (ص) میفرمود:
شب معراج در آسمان چهارم بوی عطری استشمام نمودم كه تمام آسمان را فرا گرفته بود گفتم: این بوی چیست؟
جبرئیل فرمود: یا رسول الله بوی عطر زن و فرزندان و مشّاطه فرعون است كه همه جا را در بر گرفته است.
آخرین نظرات