محتاجِ ذره اى
فقط ذره اى “توجه” اند
توجهى با چاشنىِ محبت كه اگر شماىِ پدر و مادر از آنها دريغ كنيد
گدايى اش را از هر بى سر و پايى ميكنند…
نسلى كه يك “حواسم بهت هست” ميخواهد
يك نگرانىِ منطقى
يك هم صحبت كه بشود رويش حساب باز كرد
نسلِ جديد؛
نسلِ باصطلاح “نازك نارنجى “هستند!
درجه ى حساسيتشان بسيار بالاست
تَرَك برميدارند با هر كنايه اى
با هر بى توجه ايى
با هر طرد شدنى
نسلِ جديدِ ما،
نه با ما،
بلكه با تكنولوژى دارند بزرگ ميشوند
با تكنولوژى اى كه همانقدر كه ميتواند برايشان مفيد باشد،
به همان اندازه هم از من و شما دورشان ميكند
لابلاى تمامِ شلوغى هاىِ روزمره مان،
فقط كمى بيشتر حواسمان را خرجِ نسلِ جديد كنيم!
مردی خدمت امام موسی کاظم (ع ) شرف یاب شد و از مشکلات کاری به آقا شکایت کرد که :
کار من بسته شده و به هر کاری که متوجه می شوم و دست میزنم ، سودی نمی کنم و به هر حاجتی رو می آورم آن حاجتم روا نمی شود چه کنم حضرت فرمودند
بعد از نماز صبح ده (۱۰ )مرتبه بگو
سبْحانَ اللّهِ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ
راوی گفت : چند صباحی بر این دعا مداومت کردم ، جمعی از هم محلی هایم نزد من آمدند و گفتند :
مردی از اقوام شما مرده و غیر از تو وارث دیگری ندارد و ثروت زیادی به وی رسید .
منبع
بحارالانوار، ج ۵۷ ص ۱۹۹
استاد علیرضا پناهیان:
حدیث کساء را بخوانید و ترجمۀ فارسی آن را به عنوان قصّه به فرزندان خود یاد بدهید.
چون بچهها قصّههای بدون تنش و درگیری را دوست دارند. قصّۀ حدیث کساء را برای بچههای خودتان بخوانید و تجربه کنید.
جالب اینجاست که بچهها دوست دارند همان قصههای قبلی را دوباره برای آنها تکرار کنید، چون با آن اُنس پیدا میکنند.
قصّۀ حدیث کساء حادثۀ تلخی ندارد که بچه بدش بیاید، ضمن اینکه در این قصه خانواده وجود دارد، خصوصاً که محور داستان هم پدربزرگ خانواده است و بچهها به لحاظ روانشناسی این را دوست دارند.
این داستان سرشار از لطف، زیبایی، صفا و صمیمیت است و خواندش هم خیلی سفارش شده است.
وقتی این بچه بزرگ شد، اگر به او بگویید که امام حسین(ع) مظلوم واقع شده، غم دلش را خواهد گرفت و ارتباط قشنگی ایجاد خواهد کرد.
البته دقت کنید که از همان کودکی نباید بچهها را با غمهای اهلبیت(ع) آشنا کنید، بلکه با حدیث کساء آشنا کنید که سراسر شادی و محبت و صمیمیت است.
الان باید در همۀ خانهها قصهها و اشعار مختلفی با موضوع حدیث کساء برای بچهها وجود داشته باشد که مادرها برای بچههای خود بخوانند
تو اتوبوس پیرمرد به دختره که کنارش نشسته بود گفت:
دخترم این چه حجابیه که داری؟ همه ی موهات بیرونه
دختره گفت:
تو نگاه نکن !
بعد از چند دقیقه پیرمرد کفشش را درآورد…؛ بوی جوراب در فضا پخش شد!
دختره در حالی که بینیش گرفته بود به پیرمرد گفت: اه اه اه این چه کاریه میکنی خفمون کردی؟
پیرمرد باخونسردی گفت:
تو بو نکن!
آره عزیزم! تمیزی بدن من با تمیزی لباس تو، به بقیه هم مربوطه…
پس پوشش (حجاب)، امری اجتماعی است…
برای اینکه بعنوان یک انسان توی اجتماع حضور داشته باشیم نیازمند پوشش هستیم،،، نه به عنوان یک جنسیت.
تشکیلات اسلامی دارای چهار رکن است که عبارتند از : “رهبر"، ” آدمها"، “هدف” و “نظم". یک تشکیلات منسجم، تنها زمانی شکل میگیرد که این ارکان در کنار یکدیگر جمع شوند.
اساساً حرکت تشکیلاتی"آدمها"، حول یک محور واحد به نام “رهبر” و بر اساس سازوکارهای مشخصی به نام “نظامات” شکل گرفته و در تکاپوی رسیدن به “هدفی” آرمانی و قابل دسترس به جریان میافتد.
هیچ فعالیت جمعیای بدون حضور آدمها شکل نمیگیرد و هیچ جمعی، هویت تشکیلاتی خود را بدست نمیآورد مگر اینکه رهبری داشته باشد که آنان را در مسیر هدفی مشخص، هدایت نموده و “رفتارها"، “اندیشهها” و “قلبها"ی افراد را هم جهت نماید.
آنچه “عمل جمعی” را از “عمل فردی” متمایز میسازد، حضور فیزیکی انسانها در کنار یکدیگر و برای مقصدی واحد است و آنچه “عمل تشکیلاتی” را از “عمل جمعی” متمایز میسازد، قرابت “رفتاری"، “فکری” و “قلبی” آدمهای جمع است که پیوندی خاص میانشان ایجاد نموده و تصویری “هم آهنگ” از آنان ترسیم میکند. واقعیت این است که آنکه در این میان حضور جدی و سرنوشت ساز دارد و به یک “جمع” صورتی منسجم و معنادار بخشیده و از آنان “تشکیلات” میسازد، رهبر است.
آخرین نظرات