امام سجّاد عليه السلام:
ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه ِ مَن يَقتَدي بِسُنَّةِ إمامٍ و لا يَقتَدِي بِأعمالِهِ؛
هشدار كه منفورترين مردم نزد خداوند كسى است كه سيره امامى را برگزيند ولى از كارهاى او پيروى نكند.
الكافى، ج 8، ص 234
امام سجّاد عليه السلام:
ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه ِ مَن يَقتَدي بِسُنَّةِ إمامٍ و لا يَقتَدِي بِأعمالِهِ؛
هشدار كه منفورترين مردم نزد خداوند كسى است كه سيره امامى را برگزيند ولى از كارهاى او پيروى نكند.
الكافى، ج 8، ص 234
شخصی خدمت امام صادق علیه السلام آمد و استخاره کرد، استخاره بد آمد، ولی او آن را نادیده گرفت و به مسافرت تجارتی رفت، و اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد.
وقتی بازگشت خدمت امام رفت و گفت: یادتان هست که استخاره برایم کردید و بد آمد؟ اما من آن را ندیده گرفتم و سود هم بردم.
حضرت فرمود: یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشاء را خواندی، شام خوردی و خوابیدی، و هنگامی که بیدار شدی آفتاب صبح زده بود، و نماز صبح تو قضا شد؟
عرض کرد: آری، یا بن رسول الله.
فرمود: اگر خدا دنیا و هر چه در آن است را به تو داده بود جبران آن خسارت معنوی نمی شد.
داستانها و حکایتها (سید مهدی شمس الدین) صفحه 77
وسیدن دست پدر
بوسیدن پای مادر
نیکی به پدر ومادر داستانی است
که تو آن را مینویسی وسالها بعد فرزندانت آن را برایت حکایت میکنند!
پس خوب بنویس
خداوند در مورد قرآن فرموده است: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم باشد كه بينديشيد». انسان باید ظرفیت فکری، خرد و خزانهی فهم خود را در خدمت قرآن کریم قرار دهد. ممکن است شما قرآن را درس گرفته و از استادی استفاده کرده باشید، این غیر از تعقل است. خود شما چقدر قرآن را فهمیدهای؟!
فراموش نکنیم که تلاوت بستر تفکر است. وقتی یک آیه تلاوت میشود، ما قصد میکنیم که به آن عمل کنیم.
شرح دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه
آیه:
هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون/ آیا دانایان با نادانان مساویاند؟ زمر/9
حکایت؛ مرحوم آیت الله بروجردی ملاحظه احترام مقام علم و عالم را با دقّت مراعات میکردند و اگر یک وقت میدیدند کسی که فضلش از یکی دیگر کمتر است، احترام عالم را نگه نمیدارد و در مجلسی بالاتر از او قرار گرفته، ناراحت میشدند.
یک روز در مجلسی خصوصی، شخصی وارد شد و بالاتر از حضرت امام خمینی مدّظله العالی که در آن مجلس تشریف داشتند نشست و ایشان از این موضوع بسیار ناراحت شده و بعد امر فرمودند، دیگر به این آقا اجازه ورود به این مجالس را ندهید، زیرا کسی که احترام علم و عالم را نگه نمیدارد، شایسته ورود به چنین مجالسی نیست و فرمودند: کسی که میداند حاجآقا روح اللّه از او فاضلتر و عالمتر است و با این وجود، احترام ایشان را رعایت نمیکند ما نمیتوانیم با او کارکنیم.1
با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهایی از علماء
آخرین نظرات